خسته ی روحی

ساخت وبلاگ

امروز روز خوبی نبود.با اینکه از صب تا عصر یک سره کلاس داشتم اما فیزیکی خسته نبودم و این روحم بود که داغون بود.

بعضی وقتا رفتارهای میبینم از آدم های نزدیکم که دلم میخواد واسشون تلافی کنم اینقدر توی ذهنم سناریو میسازم و باهاشون دعوا میکنم و جای اونها به خودم جواب میدم ولی آخر سر سکوت میکنم و همه چیو توی دلم نگه میدارم.اون وقته که قلبم میخواد پاره شه از ناراحتی و غصه.

فک کنم من یه آتشفشان خاموشم که یه روز فعال میشم و تمام گدازه هامو و به سمت آدمایی که از سمتشون ناراحتی کشیدم پرتاب میکنم...

تا اون روز باید زجر بکشم...

خاطرات روزانه یه دختر خوشبخت......
ما را در سایت خاطرات روزانه یه دختر خوشبخت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7daily-diary3 بازدید : 22 تاريخ : جمعه 17 شهريور 1396 ساعت: 1:39