امروز روز خوبی نبود.با اینکه از صب تا عصر یک سره کلاس داشتم اما فیزیکی خسته نبودم و این روحم بود که داغون بود.
بعضی وقتا رفتارهای میبینم از آدم های نزدیکم که دلم میخواد واسشون تلافی کنم اینقدر توی ذهنم سناریو میسازم و باهاشون دعوا میکنم و جای اونها به خودم جواب میدم ولی آخر سر سکوت میکنم و همه چیو توی دلم نگه میدارم.اون وقته که قلبم میخواد پاره شه از ناراحتی و غصه.
فک کنم من یه آتشفشان خاموشم که یه روز فعال میشم و تمام گدازه هامو و به سمت آدمایی که از سمتشون ناراحتی کشیدم پرتاب میکنم...
تا اون روز باید زجر بکشم...
برچسب : نویسنده : 7daily-diary3 بازدید : 22